مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه
هرچه تکرار شود، نام تو تکراری نیست
ما و شیرینی این شورِ سراپا تازه
و جهان داغ تو را تازه نگهداشته است
نه! نگهداشته داغ تو جهان را تازه
موج در موج به سر میزند و میگرید
مانده داغ لب تو بر دل دریا تازه
آه ای کشته افتاده به هامون، زخمی
آه ای زخم تو در غربتِ صحرا تازه
قتلگاه است و غم آوای بنیه قتلوه
مانده در عرض خدا ناله زهرا تازه
تازه میخواست کمی معرکه آرام شود
نعلها تازه شد و داغ دل ما تازه
کاروان رفت به مهمانی کوفه که در آن
کوچه در کوچه شود غربت مولا تازه
کاروان رفت به مهمانی شام، آه از شام
زخمها کهنه ولی زخم زبانها تازه
کاروان رفت ولی راه تو در عالم ماند
با شکوه رجزِ زینب کبری تازه
ای که امروزِ جهان مات شکوه تو شدهست
مانده غوغای تو در جلوه فردا تازه
اربعین است و قدم در قدم اعجاز غمت
پر طپش، گرم، پرآوازه، شکوفا، تازه
تا که غم هست و حرم هست و علم هست و قلم
جلوه توست در آیینه دنیا تازه
سیدمحمدجواد شرافت
تصویر و تدوین از سیدضیاء موسوی
گزارش از رضا عبدی
انتهای پیام